بسم الله الرحمن الرحیم
سامریگری دینی
قرآن حکیم اراده و خواست مستمر و همیشگی علمای یهود و نصاری مبنی بر خاموش ساختن نور خدا با دهان هاشان را برسمیت می شناسد. گرچه خواست خدای قادر متعال به کمال رساندن نور الهی است اما مبارزه نرم وغیر خشن از جانب احبار یهودی و نصرانی را نفی نمی کند.
یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون. 32 توبه -
مىخواهند نور خدا را با دهان هاشان خاموش کنند، و خدا جز به کمال رساندن نور خود نمىخواهد. هر چند کافران را خوش نیاید.
حضرت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آورده اند که: کلمه" اطفاء" به معناى خاموش کردن آتش ویا نور است، وحرف " باء" در کلمه" بافواههم " براى آلت و یا سببیت است. و اگر فرموده: " با دهنهایشان " براى این است که معمولا چراغ را با دهن خاموش مىکنند. در مجمع البیان در اینباره گفته است: این تعبیر از تعبیرات عجیب است، زیرا با همه کوتاهیش هم مطلب را رسانده، و هم شان اهل کتاب را تحقیر و نقشه هاى آنان را کور و ضعیف معرفى کرده است، چون دهن ها تنها حریف خاموش کردن چراغها و نورهاى ضعیفند، نه نورهاى بزرگ همچون آفتاب، ونورهاى بزرگتر از آن. (ترجمه تفسیر المیزان ذیل آیه شریفه 32 توبه)
با همه احترامی که برای صاحب تفسیر مجمع البیان و صاحب تفسیر المیزان قائلم، و با اعتراف به درستی فرمایش این عزیزان ، باید متذکر شوم که آیه در صدد تعلیم خاموش کردن آتش چراغ خوراک پزی نیست، که اگر آتش آن کوچک باشد، دهان قادر به خاموش کردن آن است و اگر آتش آن شعله بکشد دیگر از دهان کاری ساخته نیست. آیه نه در صدد تحقیر که در صدد تعظیم آنهایی است که اراده خاموش کردن نور خدا را دارند.
بزرگی انسان ها در اراده ها و در خواست هایشان متبلور می شود. هرچقدر خواست ها بزرگتر باشد، تبلور بزرگی نمایان تر خواهد بود. در عالم ورزش، وزنه برداری که وزنه سنگین تری بر می دارد، قهرمان خوانده می شود.
خدای متعال بر مومنان و مسلمانان منت گذاشته، به بزرگی خواست علمای یهودی و نصرانی توجه داده است که ببینید اینان قرار است چه وزنه بزرگی را بر روی سر ببرند شما باید وزنه ای بزرگتر از وزنه آنان که همانا ایمان به ، وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ - و نیز اجراء- و خدا جز به کمال رساندن نور خود نمى خواهد- است را بالای سر ببرید.
سامری گری دینی بعنوان مخوف ترین معبر و متعدد ترین کانال از دیر زمان تا الآن و تا فردا های دور در صدد است تا انبوهی از توهمات، شبهات و ترهات احبار و رهبان را با متنوع ترین حیله ها توسط علماء منافق علیم اللسان وارد مجالس و محافل عمومی و خصوصی، مجازی و حقیقی مردم سازد. وقتی احادیث زمان که از آینده سخن می گوید و بیانگر نگرانی رسول خدا(ص) و ائمه سعادت و سربلندی(ع) است را مطالعه می کنیم، علاوه بر اینکه می توانیم به روشنی تفسیر یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ را به چشم سر ببینم، می توانیم پیشرفت خیره کننده و جدیت تمام نشدنی احبار و رهبان را در عملیاتی کردن آن را نیز به چشم سر ببینیم.
1. در یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ ما با مردمی مواجه خواهیم بود که صورت های آدمی دارند اما قلب هایشان قلب های شیطانی است. وُجُوهُهُمْ وُجُوهُ الْآدَمِیِّینَ وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ.
2. کودکانشان فاسد و حاکم بر آنان اند، صِبْیَانُهُمْ عَارِمٌ.
3. زنانشان هوسران و اهل فسق و فجورند، وَنِسَاؤُهُمْ شَاطِرٌ.
4. و پیرانشان نه امر به معروف می کنند و نه نهی از منکر، وَشَیْخُهُمْ لَا یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ.
( متن کامل حدیث را در جامعالأخبار(للشعیری)،ص: 129 مطالعه کنید)
در یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ ما با مردمی مواجه خواهیم بود که خدا نزد آنان به پایین ترین حد نزول و سقوط کرده است. در آن زمان خدا در شکم ها خلاصه می شود.
5. خدایشان شکم، بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وقبله شان زنانشان خواهد بود، وَنِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ.
6. دینشان پول و همه شرف و بزرگی شان در کالا ها و اسباب و وسائلی است که جمع آوری کرده اند، وَدَنَانِیرُهُمْ دِینُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ.
7. از ایمان فقط اسمی و از اسلام فقط نقش و نگاری باقی خواهد ماند،لَا یَبْقَى مِنَ الْإِیمَانِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا رَسْمُهُ.
8. از قرآن فقط برای خواندن و تلاوت استفاده خواهد شد، وَ لَا مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا دَرْسُهُ.
9. در آن زمان مساجد آباد است اما دلهای مردم خالی از هدایت، مَسَاجِدُهُمْ مَعْمُورَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ خَرَابٌ عَنِ الْهُدَى.
10. رسول خدا(ص) علمای این مردم را شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ معرفی می کند.
(اصل حدیث را در بحارالأنوار (ط - بیروت)،ج22،ص: 453 مشاهده و مطالعه کنید.)
در یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ معیار ها در جامعه مسلمان رنگ عوض می کند. دگرگونی و وارورنگی ارزش ها نه پنجاه درصد، نه هفتاد درصد، بلکه صد در صد خواهد بود.
11. گناه ، زشتی و بد اخلاقی علاوه بر ارزش پیدا کردن، جلوه گری می کند، یَرْتَفِعُ فِیهِ الْفَاحِشَةُ.
12. پرده دری صورت می گیرد، قبح کار حرام از بین می رود، وَ لَتُصَنَّعُ وَ یُنْتَهَکُ فِیهِ الْمَحَارِمُ.
13. زنا نه در خفا که آشکارا انجام می شود، وَ یُعْلَنُ فِیهِ الزِّنَا.
14. خوردن مال یتیم دیگر حرام نیست، وارونگی خوردن مال یتیم را حلال می سازد، وَ یُسْتَحَلُّ فِیهِ أَموَالُ الیَتَامَى.
15. ربا خورده می شود، وَ یُؤکَلُ فِیهِ الرِّبَا.
16. کم فروشی فراگیر می شود، وَ یُطَفَّفُ فِی المَکَایِیلِ وَ المَوَازِینِ.
17. بازی با کلمات، شراب را به نام آب انگور، رشوه را به نام هدیه و خیانت را به نام امانت حلال می سازد، وَ یُستَحَلُّ الخَمرُ بِالنَّبِیذِ وَ الرِّشوَةُ بِالهَدِیَّةِ وَ الخِیَانَةُ بِالأمَانَةِ.
18. مردان شبیه زنان و زنان شبیه مردان می شوند، وَ یَتَشَبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ بِالرِّجَالِ.
19. احکام نماز سبک شمرده می شود، وَ یُستَخَفُّ بِحُدُودِ الصَّلَاةِ.
20. آئین و مناسک حج رنگ و بوی غیر خدایی به خود می گیرد، وَ یُحَجُّ فِیهِ لِغَیرِاللَّه.
(جامع أحادیث الشیعة (للبروجردی)،ج23،ص: 446)
در یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ حج گذاردن از دائره عبادت به نیت قربة الی الله خارج شده و طبق فرمایش رسول خدا(ص):
21. زمامداران برای تفریح به حج می روند، ثروتمندان برای تجارت و فقراء برای گدایی. یَکُونُ فِیهِ حَجُ الْمُلُوکِ نُزْهَةً وَ حَجُّ الْأَغْنِیَاءِ تِجَارَةً وَ حَجُّ الْمَسَاکِینِ مَسْأَلَةً.
(اصل حدیث را در وسائل الشیعة؛ ج 11 ؛ص 60 مطالعه کنید.)
در یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ مردم سالاری و شایسته سالاری وجود نخواهد داشت.
22. برای رسیدن به حکومت راهی جز کشتار و گردنکشی متصور نخواهد بود،لَا یُنَالُ الْمُلْکُ فِیهِ إِلَّا بِالْقَتْلِ وَ التَّجَبُّرِ.
23. بی نیازی در گرو بخل و غصب خود را نشان می دهد،وَ لَا الْغِنَى إِلَّا بِالْغَصْبِ وَ الْبُخْلِ.
24. کسب محبت جز از طریق بی دینی و پیروی هوا و هوس بدست نمی آید، وَ لَا الْمَحَبَّةُ إِلَّا بِاسْتِخْرَاجِ الدِّینِ وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى.
(اصل حدیث را در الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ج2 ؛ص92 مشاهده و مطالعه کنید.)
از مصیبت های دلهره آور در یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ می توان به حضور و تلاش علمای سوء که بر خلاف علمای صالح به جای هدایت، هلاکت و به جای ارائه و تبیین حجت های دینی مردم را از دلائل و حجت ها دور می سازند، اشاره کرد. اینان همچون اسلاف یهودیشان صد راه خدا می کنند و مانع مردم در پیمودن راه آخرت و رسیدن به آن می شوند. القاء شک از شئون شیطان است و ما در حدیث زمان با علمایی آشنا می شویم که به جای القای یقین، شک را در جان مردم قرار می دهد.
25. ابن عباس سوگند می خورد که مردم را به هلاکت نینداخت و آنان را از حجت های قدیمی و جدید دور نساخت مگر علماء سوء که بر کرسی وعظ در مسیر آخرت نشسته اند، و علاوه بر القاء شک و شبهه مردم را از پیمودن راه آخرت و رسیدن به آن باز می دارند، فَوَ اللَّهِ مَا أَهْلَکَ النَّاسَ وَ أَزَالَهُمْ عَنِ الْحُجَّةِ قَدِیماً وَ حَدِیثاً إِلَّا عُلَمَاءُ السَّوْءِ قَعَدُوا عَلَى طَرِیقِ الْآخِرَةِ فَمَنَعُوا النَّاسَ سُلُوکَهَا وَ الْوُصُولَ إِلَیْهَا وَ شَکَّکُوهُمْ فِیهَا.
(اصل حدیث را در إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)،ج1،ص: 69 ببینید، ترجمه بنده ترجمه لغت به لغت نیست.)
آنچه که سبب موفقیت احبار و رهبان در اراده و خواستشان مبنی بر خاموش ساختن نور خدا شده است، علاوه بر مهجوریت قرآن عزیز در جامعه مسلمان و شکایت رسول خدا(ص) که فرمود: یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا. 30 فرقان - اى پروردگار من، قوم من ترک قرآن گفتند، می توان به صنعت تحریف نزد یهودیان اشاره کرد.
تحریف ازریشه حرف به معنای گوشه وکنار است و به سبب معنا دهی باب تفعیل به معنای به کناره بردن و به گوشه کشاندن و تغییر دادن است. از این رو تحریف گفتار به این معناست که با تغییر و جا به جا کردن کلمات و جملات یا تفسیر نادرست، مفهوم مورد نظر متکلم را از بستر صحیح و مطلوب خارج ساخته، به مفهومی کناره بکشاند که در حاشیه معنای ا صلی جای داشته است. قرآن عزیز در چند جا تحریف را در مذمت یهودیان آورده است.
از جمله آیه 46 سوره نساءکه می فرماید: مِنَ الَّذِینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ. تحریف در آیه شریفه به همین معناست؛ زیرا وقتی خداوند میفرماید: گفتارها را از جایگاههای خود تحریف میکنند، بدین معناست که گفتار الهی دارای جایگاه و بستر خاصی است و تحریف کنندگان آنرا از آن جایگاه مخصوص تغییر میدهند.
با توجه به آیه 46 سوره نساء در می یابیم که: مِنَ تبعیضیه در آیه به جهت اینکه تحریف نیازمند علم و دانش است، اشاره به احبار یهود دارد.
گرچه مجاهد منظور از کلم را تورات می داند و بعید هم نیست که چنین باشد ولی آیه نمی فرماید: آنان تورات را تحریف می کنند. آیه می فرماید: آنها کلم را تحریف می کنند. کلم شامل تورات و غیر تورات است. آیه شریفه تحریف را به صیغه گذشته بکار نبرده است، نمی فرماید: تحریف کردند یا تغییر دادند. می فرماید: تغییر می دهند. یعنی کارکرد صنعت تحریف انحصار در تورات و متوقف در گذشته نیست، همین الآن که شما خواننده این عبارات هستید کارخانه عظیم تحریف با همه امکاناتش در حال کار است. و اینکه تحریف مطلق آمده است، نشان می دهد که احبار یهودی و نصرانی بدون هیچ قید و بندی و با دست باز مشغول کار در این میدان بوده، هستند و خواهند بود.
تحریف چه به صورت جا به جا کردن، چه به صورت تقطیع یا کم و زیاد کردن و چه بصورت تفسیر نادرست و مغایر با خواست خدای متعال یکی از پیآمد های قلب هایی است که: وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَة. 13 مائده - گرفتار قساوت و سفتی و سختی شده است. لازمه خشوع در برابر حق نرمی و نازکی دل است و قلب های قاسیه به جهت عدم نرمی و نازکی از خشوع در برابر حق امتناع دارند.
اکنون با توجه به مطالب گفته شده، و با توجه به قلوب قاسیه که هرگونه امید به خشوع احبار یهودی و نصرانی در مقابل حق و در مقابل شما مردم مومن و مسلمان را نفی می کند، با صدای بلند و با تاکید بسیار فریاد می زنم که:
نگذارید و نگذاریم سامری گری دینی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی با کنار زدن و دور نگه داشتن آیات الهی از متن جامعه بشری و با توسل و اجراء حربه های ابلیس و شیطان های دو پا از دروغ و تکذیب و تزیین و تسویل و تدلیس و تحریف گرفته تا پا گذاشتن بر فطرت پاک الهی و تا جهت دادن به درک و فهم رسانه ای مردم به آمال و آرزوی احبار یهودی و نصرانی جامه عمل بپوشاند.
کسی از دوستان فهیم ما گمان نکند که معنا و مفهوم احادیث زمان چون از ناحیه رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) وارد شده پس الا و لابد باید محقق شود. خیر چنین نیست، خدای قادر متعال اباء دارد که احبار یهودی و نصرانی به خواسته شان برسند. می فرماید: وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون. 32 توبه -
کلمه اباء که در آیه آمده شدت امتناع را القاء می کند و برجلوگیری کردن و بازداشتن تا کید دارد. یعنی خدای قادر متعال جز این نمی خواهد که نور خود را کمال بخشد. بنابراین آنچه که در احادیث زمان که فقط به چند نمونه آن اشاره کرده ایم، آمده، قصد هشدار و تنبیه به مردم مومن و مسلمان دارد که در دام دشمن یهودی قرار نگیرید، در زمین آنها برج و بارو نسازید. به داده های از صافی گذشته و یهودیزه شده رسانه ها همچون وحی منزل ننگرید، زانوی غم بغل نکنید، منفعل نشوید، بلکه آگاهانه و مدبرانه در فراگیر ساختن نور الهی مجاهدت کنید. در این کارزار از کراهت کافران و روی در هم کشیدن آنان ملول نشوید.
ادامه دارد ...